هیچستان

گریختم ...

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

گریختم ...

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود ...

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی

من از دو چشم روشن و گریان گریختم

 از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم ...


برچسب‌ها: فروغفرخ زادگریختم

تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393 | 1:25 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

کیست ...

می روم اما نمی پرسم زخویش 
ره کجا ؟منزل کجا ؟مقصود چیست ؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم 
کاین دل دیوانه را معبود کیست ؟
...آه ...آری ....این منم اما چه سود 
...."او "که در من بوده دیگر نیست ،نیست 
می خرو شم زیر لب دیوانه وار 
"او "که در من بود ،آخر کیست ؟کیست ؟"...

"فروغ فرخزاد"


برچسب‌ها: فروغفرخ زاد

تاريخ : چهار شنبه 18 تير 1393 | 18:43 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |

کاش ...


برچسب‌ها: کاشفروغفرخ زاد

تاريخ : پنج شنبه 5 تير 1393 | 1:36 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog By He ches tan:.